با عبور از ماهها تنش، بهنظر میرسد تقابل راهبردی میان ایران و رژیم صهیونیستی وارد مرحلهای تازه و تعیینکننده شده است. در حالیکه در ظاهر، آتشبسی شکننده بر منطقه سایه انداخته، واقعیتهای میدانی و تحولات سیاسی از آمادگی طرفین برای دور جدیدی از درگیریها حکایت دارد.
فشار فزاینده بر اسرائیل و تنگنای راهبردی غرب
در جبهه رسانهای و افکار عمومی، اسرائیل تحت شدیدترین فشارهای بینالمللی قرار گرفته است. افشای ابعاد جنایات در غزه و ناتوانی در کنترل فضای رسانهای جهانی، مشروعیت این رژیم را بیش از پیش مخدوش ساخته است. در این میان، دولتهای غربی هنوز نتوانستهاند راهبرد مشخص و بلندمدتی برای مواجهه با پیامدهای بحران غزه و ادامه حمایت از تلآویو ارائه دهند.
لبنان، سوریه و یمن: خطوط فرعی جنگ نیابتی
در لبنان، فشارهای سیاسی داخلی علیه حزبالله به نقطه جوش رسیده است. آمریکا با تقویت گسلهای سیاسی و مذهبی، در تلاش است تا قدرت محور مقاومت را تضعیف کند. در جنوب سوریه، اسرائیل با اتکا به برخی گروههای دروزی، تلاش دارد یک منطقه حائل میان خود و گروههای سلفی عرب ایجاد کند. این اقدام عملاً نوعی تجزیه خاموش سوریه تلقی میشود. در یمن نیز روند فعالسازی دوباره تنش میان ائتلاف سعودی و انصارالله با حمایت غیرمستقیم غرب ادامه دارد. ایران در محاصره تهدیدات ترکیبی در داخل ایران، تهدیدات تروریستی اسرائیل در شرق و غرب کشور مجدداً فعال شدهاند. همزمان، افزایش بیسابقه قیمتها و نوسانات اقتصادی، زمینهساز نگرانی جدی نسبت به ثبات اقتصادی کشور شده است. برخی تحلیلگران از فعالیت شبکههای نفوذ در بدنه اقتصادی و سیاسی کشور سخن میگویند که مأموریت دارند ناکارآمدی و بیثباتی مدیریتی را تعمیق بخشند.
احتمال تشدید درگیری مستقیم و ضرورت برنامهریزی میدانی
با در نظر گرفتن مجموع تحولات، احتمال آغاز موج جدیدی از حملات اسرائیل علیه منافع ایران، بهویژه در جغرافیای داخلی، طی هفتههای آینده چندان دور از ذهن نیست. در این شرایط، لازم است جمهوری اسلامی ایران با بازتعریف میدان نبرد، بر نقاط ضعف اسرائیل در نبرد زمینی تمرکز کند. تحلیلها نشان میدهد که برخلاف برتری اطلاعاتی یا هوایی، نیروهای صهیونیستی در نبرد زمینی آسیبپذیرترین بخش را دارند و تمرکز راهبردی ایران باید بر این محور استوار شود. ضعف مدیریت و پیشنهاد ساختار جایگزین جنگی در چنین شرایطی، ضعف مزمن در مدیریت اجرایی کشور میتواند به پاشنه آشیل دفاعی و امنیتی ایران تبدیل شود. از اینرو، پیشنهاد میشود تشکیل یک ستاد عالی جنگ با حضور نمایندگان مستقیم رهبر انقلاب اسلامی در دستور کار قرار گیرد؛ ستادی که با اختیارات ویژه بتواند در برنامهریزیها و اقدامات میدانی بهصورت مستقل ورود کند و ضعف مدیریت دولت را جبران نماید.
چشمانداز: احیای تمدن ایرانی-اسلامی؟
در نهایت، مرحله جدید تقابل ایران با اسرائیل و متحدانش را نمیتوان صرفاً یک بحران نظامی تلقی کرد. این نبرد، بازتابی از گذار به نظم جدید منطقهای است که میتواند زمینهساز احیای تمدن ایرانی-اسلامی در قرن جدید باشد؛ تحولی که تنها با انسجام داخلی، جهاد مدیریتی و هوشمندی راهبردی ممکن خواهد شد.